برای ثبت در تاريخ می نويسم. در تاريخ بيست و پنجم اسفند ماه سال 1381، موفق شدم کار تسويه حسابمو با دانشگاه تموم کنم و مدرک کارشناسی مهندسی برق بگيرم.
برای ثبت در ذهن خودم می نويسم. اتفاقاتی که روزهای بيست و هفتم و بيست و هشتم اسفند افتاد رو هيچوقت فراموش نمی کنم. يا حداقل اميدوارم هيچوقت فراموش نکنم. اين بار هم عين سه سال و نيم پيش بود. با يه کم تغيير در جزئيات. ولی همون بود. از اون بار درس نگرفتم ولی اين بار فکر کنم درسمو ياد گرفته باشم. می گن تجربه اسميه که روی اشتباهامون می ذاريم. آره، درسته؛ ولی تا اشتباه نکنی و درد برخورد سرت به سنگ رو احساس نکنی که دفعه بعد حواستو جمع نمی کنی. سه سال و نيم پيش اتفاقاتی مثل اتفاقات ديروز و پريروز برام پيش اومد. از اون درس نگرفتم. حالا بدترش سرم اومده. بايد خوشحال باشم اگه از اين دفعه درس گرفته باشم. بايد ناراحت باشم اگه اين دفعه هم يادم بره.
به قول اسکارلت اوهارا در بربادرفته، فردا روز ديگری است.
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نيابم به قدر وسع بکوشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر